خاله خانباجی اسبق

خانم بز به دو بزغاله ی بی عقلش گفتآب را گِل نکنیدداخل رود به این شفافیبهتر آنست که پشکل نکنیدشاید آن پایین ترآدمی می خورد آب گرچه او می ریزد بدتر از پشکل و کود و علف و گلِ در رودتایر و نایلون و پوشک و پستانک رامی کند ول در روداعتنا هیچ به این آدم عاقل نکنیدآب را گل نکنید#سعیده_موسوی_زاده خاله خانباجی اسبق...

 

بچه ی آدمی از مزرعه رد شد
بوته ها زیر سم چکمه ی او رفت و لگد شد
فلفل و گوجه لهیدند، چه بد شد
گوسفندی که علف خورده و مشغول چرا بود
در دلش حسرت یک گاز از آن له شده ها بود
بچه را دید و سرش تا سر شب مزرعه ی چون و چرا بود

خاله خانباجی اسبق...